غیر باور سریع
اخیرا چند مقاله در فضای مجازی با ادعای تغییر باور در چند دقیقه و چند ثانیه مشاهده کردم که در این مقاله به بررسی چگونگی شکل گیری باور و تکنیک های تغییر آن خواهیم پرداخت و به این سئوال می پردازیم که آیا واقعا تغییر سریع باور ممکن است؟ چرا تمام موفقیت و شکست های ما در زندگی به باورها بستگی دارد؟ واقعیت اینست که باورها حقیقت دنیای ما را می سازند و آنها نقش و نگارهایی هستند که ما از دنیای اطراف ما بر ذهن ما حک شده اند. برای تغییر این نقش و نگارها زمان و انرژی هدفمندی نیاز است که در روش هایی مانند ان ال پی NLP می توان آنها را بخوبی تغییر داد.
باورها (Believe) تفکراتی هستند که به زندگی معنا می بخشند. باورها می توانند در گذر زمان تغییر کنند و یا قویتر شوند.
” کافیست یک انسان چیزی را باور کند، تمام تلاش خود را انجام میدهند تا آنرا در دنیای واقعی ملاقات کنند”
اغلب باورها منفی هستند زیرا ذهن تمایل دارد افکار منفی را جذب کند. در ادامه به برخی از باورهای محدود می پردازیم که ما انسانها را از دستیابی به موفقیت باز می دارد. اگر شما نیز با چنین باورهایی درگیر هستید، بهتر است به فکر تغییر آنها باشید:
- من زیبا و دوست داشتنی نیستم.
- رژیم برای من کارساز نیست زیرا چاقی در خانواده ما ارثی است.
- من خوش شانس نیستم.
- پول به سختی بدست می آید.
- من خوشبخت نمی شوم.
باور چیست؟
آیا تابحال به شکل گیری باور فکر کرده اید؟ باورها احساسات و افکاری هستند که در زمان شکل گیری شخصیت ما همراه با یک اتفاق که بار احساسی داشته، شکل گرفته اند. به بیانی ساده تر هنگامی که ما در حالت خوشایند یا ناخوشایند هستیم، ناخودآگاه ما بشدت در دسترس است و هر اتفاقی که باعث تاثیر گزاری بر روی آن شود، پس از مدتی تکرار به باور تبدیل میشود. آیا زمان کودکی خود را بیاد دارید؟ در چه زمینه ای از سوی اطرافیان تحسین می شدید؟ برای انجام چه کارهایی مورد سرزنش و یا تمسخر قرار می گرفتید؟
افراد زیادی هستند که بواسطه اتفاقاتی که در کودکی برای آنان رخ داده است، یک برچسب به خود زده اند و نمی توانند نقش دیگری برای خود در نظر بگیرند. بطور مثال اگر فردی در کودکی توانایی صحبت در جمع را نداشته باشد، با تکرار سرزنش های دیگران، این اتفاق بصورت یک باور در او شکل می گیرد و به این نتیجه می رسد که انسان ارزشمندی نیست.
عواملی مانند والدین، معلمان، دوستان و حتی رسانه ها در شکل گیری باورهای ما تاثیر گذارند. با تکرار این پیام ها، ناخودآگاه به ناچار تسلیم این شرایط شده و کیفیت زندگی خود را به چنین باورهای محدودی می بازیم. هنگامی که یک فکر در ذهن ما شکل می گیرد، اگر به اندازه کافی آنرا تکرار کنیم، به لایه های عمیق ناخودآگاه نفوذ می کند و زندگی ما در آینده طبق آن برنامه ریزی خواهد شد.
تمرین:
حال لیستی تهیه کنید و به افکار مثبت و منفی که در ذهن شما شکل گرفته اند بیاندیشید. چه توانایی ها یا کاستی هایی در ذهن شما شکل گرفته است که در زندگی شما تاثیر مستقیم داشته است؟
فردی که زندگی خود را از نو ساخت
ریچارد بندلر که یکی از پدید آورندگان ان ال پی است در کتاب خود داستان جالبی در خصوص یکی از بیماران خاص مطرح می کند که در آن فردی به وی مراجعه کرده و اظهار داشته که چندسالی است که تمایلات مردانه خود را از دست داده است و به هم جنس گرایی پرداخته است. او با بررسی چنین ذهنیتی فرد را به زمان تشکیل چنین باوری در گذشته هدایت کرد. او زمانی را بیاد آورد که در سن ۱۰ یا ۱۱ سالگی بود و برای درد شکم خود به بیمارستان رجوع کرده بود.
وخامت حال وی به قدری بود که پزشکان تصمیم گرفتند بسرعت او را مورد عمل جراحی قرار دهند اما او در برابر بیهوش شدن مقاومت می کرد و در همین حین که با پرستاران در حال زورآزمایی بود از هوش رفت. پس از چند ماه هنگامی که در شرایط تنش زا و یا خشونت قرار گرفت، ناگهان بدن وی سست شده و نمی توانست از خود دفاع کند. با تکرار چنین شرایطی کم کم به این نتیجه رسید که نمی تواند همانند دیگر مردها از قدرت خود برای دفاع از خود و دیگران استفاده کند و تصمیم گرفت رفتارهای زنانه از خود بروز دهد. بندلر با قرار دادن فرد در شرایط شکل گیری چنین باوری توانست این باور محدود را شناسایی و یک باور سازنده بجای آن قرار دهد.
در ماههای بعد او با تغییرات بزرگی در زندگی خود مواجه شد و توانست چنین ذهنیتی را از خود دور کند. در انتهای این مقاله این تکنیک را به طور کامل برای شما بازگو خواهیم کرد اما ذکر ان نکته ضروری است که انسانها در اثر تکرار یک حس (خوشایند یا ناخوشایند) در شرایط خاص به یک نتیجه گیری درباره خود و باورهای خود دست میابند که با اشراف به آنها می توان با یک باور دیگر جایگزین نمود.
از این داستان عجیب می توان به قدرت باورها پی برد و برای اصلاح آنها دست به کار شد. افراد زیادی را می شناسم که به چاقی دچار هستند و نمی توانند وزن کم کنند زیرا با شروع رژیم غذایی باورهای منفی به سراغ او می آیند و از ادامه کار منصرف می کنند. همچنین افرادی که باور دارند اگر از شغل فعلی خود خارج شوند دیگر نمی توانند شغل مناسبی را پیدا کنند و سالهاست در یک وضعیت معمولی در حال زندگی هستند.
هنگامی که از آنها می پرسی که چرا تغییر نمی کنی؟ با دسته از توجیهات به ظاهر موجه شروع به بهانه تراشی می کنند. بهانه تراشی یکی از اولین نشانه های افرادی است که نمی خواهند با باورهای محدود خود خداحافظی کنند.
قدرت باور
آیا درباره پلاسیبوها یا دارونما ها چیزی شنیده اید؟ بسیاری از پزشکان و یا درمانگران از داروهای بی خاصیتی برای بیماران استفاده می کنند که از نظر روانی به آنها تلقین می شود که مطابق با بیماری شان است و می تواند آنها را بهبود بخشد. در واقع درمانگران با استفاده از عنصر باور به بیماران خود کمک می کنند. افرادی که مشکل خود را لاینحل می بینند با چنین روش هایی به سلامتی دست میبابند.
انسانها تمام فعالیت های خود را بر اساس باورهای درونی توجیح می کنند. اگر شما باور دارید که نمی توانید لاغر شوید و وزن کم کنید، دیگر تلاشی برای سلامتی خود نخواهید داشت زیرت باور دارای قدرت بالایی است که تمام جوانب زندگی ما را در بر می گیرد. در کلاسهای مختلف مهندسی ذهن به افرادی بر می خوریم که باورهای غلطی درباره زندگی و توانایی های خود دارند. آنها خود را فردی از پیش بازنده می دانند که شانس موفقیت را از دست داده اند.
باید نگاهی به طرحواره های فرد بیاندازیم و باورهای را در سطح خودآگاه بررسی کنیم. باورها با زیرکی تمام در عمیق ترین سطح ناخودآگاه خود را پنهان کرده و دلایل موجهی را مطرح می کند. مثلا فردی باور دارد که در خانواده ما مسئله چاقی ارثی است و ما استعداد چاقی داریم. از آنجایی که فرد این مسئله را پذیرفته است، بسختی می تواند آنرا تغییر دهد و به هر روشی که دست می زند در آن شکست می خورد. مادامی که نتوانیم مقاومت های ناخودآگاه را از سر راه برداریم، به موفقیت دست نخواهیم یافت.
داستانی عجیب…
وقتی داستان حمله قوم مغول به ایران را می خواندم، نکته جالب ولی تلخ نظر من را به خود جلب کرد. زمانی که تعدادی از استانهای ایران تحت سلطه مغول ها بود، آنها به راحتی می توانستند در شهرها به زورگویی و تجاوز بپردازند و آنقدر وحشیانه به کشتن مردم می پرداختند که تصویری قدرتمند و شکست ناپذیر را تداعی می کردند. نویسنده کتاب داستان سرباز مغولی را روایت می کند که بدون داشتن شمسیر و اسلحه نی ز می توانست در سطح شهر راه برود و به زورگویی بپردازد. حتی مردمان آن شهر نیز علیرغم داشتن قدرت دفاع از خود نمی توانستند در مقابل آنها بایستند زیرا باور داشتند که آنها بسیار قدرتمند هستند.
سالها بعد که مردم ایران توانستند آنها را شکست دهند و از کشور دور کنند، همواره از خود سئوال می کردند که چگونه توانسته اند چنین کاری را بکنند؟ چرا این اتفاق زودتر نیفتاد؟ چنین اتفاقی بارها در زندگی ما نیز تکرار می شود و دلیل آنرا نمی دانیم. مثلا چرا زندگی دوستان و همسالان من همراه با رشد و موفقیت است اما من نمی توانم در همان شرایط یکسان به موفقیت دست یابم؟
تغییر سریع باور، دروغ یا واقعیت…
تا اینجا تعریف باور و نحوه شکل گیری آنرا با هم مرور کردیم. حال به سئوالی که در ابتدای مقاله مطرح کردم می پردازم؟ تغییر باور سریع چگونه ممکن است و آیا طبق اداعای دوستان می توان در چشم به هم زدنی باوری را که سالها در ذهن و سبک زندگی ما ریشه دوانده است را تغییر داد؟ در سالهای گذشته با تغییر سبک زندگی و سرعت یافتن دانش، انتظار ما انسانها نیز از علوم بالا رفته و همانطور که در چند دقیقه در فضای مجازی می توانیم به آنسوی دنیا سفر کنیم، پس انتظار داریم در چند دقیقه هم شخصیت و نحوه فکر کردن خود را تغییر دهیم.
بیاد دارم زمانی محمدرضا شعبانعلی می گفت: در گذشته کلاس های چهار ساله برای دوره های MBA وجود داشت که می توانستیم از صفر تا صد آنرا بخوانیم و این امر برای مهندسینی از که تازه وارد دنیای مدیریت شده بودند، جذاب بود. پس از آن که بازار آن رونق گرفت، دوره ها به ۲ سال تقلیل یافت. باز هم قابل تحمل بود. در سالهای بعد که این مد در بین جوانان و مهندسان ناکام از دنیای صنعت رواج یافت و حتی افرادی که نمی دانستند این رشته چیست هم به صف دوستداران MBA پپوستند، فرصت خوبی برای آموزشگاه ها و سودجویان این حوزه فراهم شد تا با کاهش زمان دوره ها، عطش این افراد را برطرف کنند و با صادر کردن مدارک دوره های مدیریت، فقط ک برگه به دست آنان بسپارند.
در سالهای اخیر نیز شاهد دوره های مینی MBA بوده ایم که زمان دوره را به ۶ ماه و بعد به ۳ ماه و در نهایت به دو هفته رسانده اند و جالب است که تقاضا و ولع در افراد متقاضی نیز بیشتر شده است. از میزان کیفیت و دستاوردی که در یک دوره ۲ هفته ای نصیب ما می شود که بگذریم، باید به این نکته توجه کنیم که ” هر عرضه ای در قبال یک تقاضا ایجاد میشود” پس نباید برای رسیدن به موفقیت های بزرگ چشم به چنین وعده های عجیب دوخت.
همین ذهنیت در تغییر باور، ثروت، کاهش وزن و موارد دیگر دیده میشود. افرادی بدون توجه به شرایط ما انسانها راه حل های عجیب و غریبی ارائه میدهند زیرا برای انها مفید بوده است و همین نسخه ثابت را برای دیگران می پیچند. اخیرا در فضای وب افرادی را دیدم که می گفتند در عرض چند ثانیه و دقیقه می توانند از شما انسان دیگری بسازند و باورهای شما را در چشم به هم زدنی تغییر دهند.
پس از بررسی های مختلف متوجه شدیم آنها از تکنیک های افراد مختلفی مانند جیمی اسکات و کوین ترودو که بی شباهت به روش EFT نبود استفاده می کنند و با لمس نقاط چاکرا در بدن به تغییر باور می پردازند. فارغ از اینکه چه روشی را بکار میبرند، نکته جالب ماجرا این است که از همان مشخصه باور در انسان ها برای تغییر باور استفاده می کنند، یعنی به فرد القا می کنند که همه افرادی که از این محصول ما استفاده کرده در کمترین زمان به موفقیت دست یافته و هنگامی که شما چنین چیزی را باور می کنید، هر کاری که از شما خواسته شده را انجام خواهید داد.
چنین اتفاقی در هیپنوتیزم نیز رخ می دهد. هنگامی که با دوستان تمرین های ذهنی و یا کاتلپسی را انجام میدهیم و در شرایط خلسه سوزنی را به دست وی فرو می کنیم، او هیچ چیز را حس نمی کند زیرا باور دارد در خواب فرو رفته و چنین اتفاقی رخ نداده است. پس از اینکه فرد از حالت خلسه خارج می شود، ناباورانه به دست خود نگاه می کند و می پذیرد که چنین کاری اتفاق افتاده است. سپس برای فرد توضیح می دهیم که ذهن انسان در شرایط خاصی بسیار تاثیر پذیر است و ضمیر ناخودآگاه وی که به” کودک درون ” معروف است، با کلام و تلقین به راحتی تاثیر م پذیرد و کاری که از او خواسته شده را انجام می دهد.
در اینجا بحث من این نیست که تغییر باور در چنین زمان کوتاهی دروغ است یا واقعیت بلکه هدف من از بیان چنین مطلبی شناخت مکانیزم تغییر باور و بررسی جوانب مختلف این کار است. برخی مشاوران و مدرسین چنان این مسئله را مطرح می کنند که گویی گنجی بزرگ را یافته اند و آنرا به بالاترین قیمت موجود به دیگران ارائه می کنند اما پس از مدتی باورها به فرد رجوع می کنند و اوضاع را بیش از پیش پیچیده تر می کنند. نکته جالب در تبلیغ محصول این مدرسان این است که ادعا می کنند با یکبار انجام این تمرین تمامی باورهای غلط اصلاح می شوند و در چند دقیقه هم شما به باور موفقیت و ثروت می رسید و هم وزن ایده آل را پیدا می کنید و در روابط به بالاترین میزان خوشبختی و صمیمیت می رسید.
این داستان من را به یاد کارتون های دوران کودکی می اندازد که جادوگری با چوب خود مردم را در یک چشم به هم زدن به فرد دیگری تبدیل می کرد. آنها فراموش کرده اند هنگامی که می خواهیم یک باور را تغییر دهیم، باید باور درستی را جایگزین آن کنیم زیرا فرد با آن باور قبلی سالها زندگی کرده و نمی توان به یکباره آنرا از فرد گرفت. از طرف دیگر این عزیزان فراموش کرده اند که برخی رفتارها و باورها را نمی توان از بین برد بلکه می توان اثرات آنها را کمرنگ کرد.
فردی که ادعا می کند می تواند خاطرات ناگوار را از بین ببرد شاید اشرافی به عملکرد ذهن انسان ندارد زیرا مسیر عصبی بسیاری از رفتارها طی سالیان در ذهن ما شکل گرفته و ما می توانیم آنها را با رفتاری دیگر جایگزین کنیم پس ادعاهایی از قبیل حذف خاطرات ناگوار و یا از بین بردن باورهای محدود دروغی بیش نیست. در ادامه به برررسی تکنیک تغییر باور با روش ان ال پی خواهیم پرداخت.
چرا تغییر باور سخت است؟
باورها نوعی مکانیزم دفاعی هستند که فرد را از وارد شدن به شرایط خطرناک باز میدارد. بنابراین نسبت به باور خود احساس بدی داشته باشید زیرا ناخودآگاه این مکانیزم را قرار می دهد که افراد به سرعت روند زندگی خود را تغییر ندهند. اما در مواقعی باید عامدانه این باورها را تغییر دهیم زیرا انرژی زیادی از ما تلف می کنند. اکنون به یک باور خود فکر کنید و تصمیم بگیرید آنرا تغییر دهید. خواهید دید گفتگوهای زیادی در ذهن شما شکل می گیرد و شما را از این کار منصرف می کنند.
منظور ما از مقاومت های ذهنی دقیقا همین گفتگوها هستند که شما را از ادامه کار باز می دارند. برای غلبه بر این مقاومت ها تکنیک های جالبی در NLP وجود دارد که در انتهای مقاله به یکی از تجارب کلاس های ان ال پی در تغییر باور خواهیم پرداخت.
باورهای محدود کننده
حتما داستان فیل هایی را شنیده اید که در سیرک ها به هنر نمایی می پردازند. مسئولین سیرک آنها را از زمانی که بسیار کوچک هستند نگهداری می کنند و به پای آنان طناب نازکی می بندند که به این طرف و آنطرف نروند. در آن موقع فیل توانایی پاره کردن طناب را ندارد و با این ذهنیت رشد میابد و سالها بعد زمانی که به فیل غول پیکری تبدیل می شود نیز با طنابی معمولی می توان آنرا محدود کرد. آری این باور در فیل شکل گرفته است که نمی تواند خود را از این شرایط خلاص کند و آزاد شود.
دقیقا چنین اتفاقی برای ما انسانها رخ می دهد و بواسطه پیام های والدی که در ذهن داریم، خود را لایق زندگی خوب نمی دانیم زیرا باور ما اینچنین شکل گرفته است که ما برای زندگی شاد و ثروتمند کافی نیستیم.
تغییر باور با روش NLP
طبق یکی از پیش فرض های ان ال پی انسانها منابع کافی برای تغییر را دارند. ما می توانیم باتوجه به توانایی های خود این کار را انجام دهیم به شرطی که برنامه ریزی ذهن را تغییر دهیم. ذهن انسان در ۵ سال اول دوران کودکی همانند ضبط صوتی است که تمام اتفاقات را ضبط می کند و والدین خود را بعنوان الگوهای نخستینی انتخاب می کند. حال اگر والدین فرد دارای باورها و ذهنیت منفی باشند، این باورها به کودک نیز منتقل می شود. در ان ال پی چنین باورها را با مراجعه به زمان تشکیل آن شناسایی می کنیم و به اصلاح آن می پردازیم.
رابرت دیلتز در کتاب Sleight of Mouth از تکنیک های جایگزین سازی برای تغییر باور نام می برد که فرد را در شرایط تشکیل باور قرار داده و به او کمک می کند تا با مواجه شدن با چنین شرایطی بتواند آنرا بخوبی شناسایی و با یک باور جدید و سازنده جایگزین کند.
اجرای تکنیک تغییر باور
در این تکنیک که در حضور مربی ان ال پی انجام می شود، به زمانی رجوع می کنیم که فرد اولین بار چنین باری را تجربه کرد و آن باور در یک شرایط خاص ساخته شد. بطور مثال هنگامی که فرد در سن ۳ سالگی مشغول بریدن کیک تولد خود بود، ناگهان کیک افتاد و پدر او با خشونت تمام در مقابل مهمان ها به تحقیر او پرداخت و گفت: تو هیچوقت کارها را درست انجام نمی دهی…
چند روز بعد هنگامی که قصد آب خوردن را داشت نیز لیوان آب از دستش افتاده و می شکند و با تکرار چنین شرایطی، باوری در او شکل می گیرد که نمی تواند کارها را به درستی انجام دهد. این شرایط که بار احساسی منفی دارد مرتبا تکرار می شود و این ذهنیت را در فرد به وجود می آورد که انسان موفقی نیست. در سنین بزرگسالی نیز این الگوی رفتاری تکرار می شود و فرد نمی تواند تصمیمات مهم زندگی را بخوبی اتخاذ کند. هرگاه که فرد بخواهد یک تصمیم مهم را بگیرد، یک ندای درونی و گفتگوی ذهنی در او شکل می گیرد که مدام این جملات را تکرار می کند:
تو نمی توانی این کار را بخوبی انجام دهی.
بازهم مثل گذشته شکست می خوری و همه تو را مسخره می کنند.
بهتره درباره این مسئله با دیگران مشورت کنی زیرا تو به تنهایی نمی توانی.
همه اطرافیان در حال تماشای تو هستند پس مواظب باش بازهم خرابکاری نکنی و…
انجام این تکنینک مستلزم دانستن پیش زمینه از روش ان ال پی است اما در این قسمت به نحوه مواجه شدن با باورهای منفی اشاره می کنیم، اگر تمایل داشتید این تکنیک ها را بخوبی بیاموزید توصیه میشود کتاب ” زمانی برای تغییر” را مطالعه بفرمایید.
ابتدا از فرد می خواهیم به گذشته و زمانی پای بگذارد که باور وی شکل گرفته است. این باور می تواند در اثر یک حادثه و یا احساسات تکرار شونده والدین تشکیل شده باشد. بیاد دارم در یکی از کلاسهای آموزش NLP شرکت کننده ای بنام نرگس قصد داشت باور خود را تغییر دهد. او باور داشت که مردهایی که متولد اردیبشهت هستند یک مشخصه خاص دارند که او را می رنجاند و بواسطه چنین باوری با همسر خود دچار مشکل شده بود. از او خواستم به بررسی این باور در گذشته بپردازد و بگوید چه زمانی شکل گرفته است.
برای این کار ابتدا باید فرد را بر روی خط زمانی وی (time line) به گذشته ببریم و همچنین با اعمال تغییرات در فیلتر های ذهنی وی (ساب مدالیتی) دید او را به اتفاق عوض کنیم. سپس به برقراری ارتباط با ناخودآگاه وی کردیم، او بیاد آورد زمانی را که دانش آموز بود و در مدرسه و جمع دوستان به مشخصات افراد ماههای مختلف می پرداختند و هر فردی را بنا به ماه تولد بررسی می کردند. در این حالت باید در مرحله خلسه سبک به لحظه ای قبل از تشکیل باور مراجعه کنیم و کیفیت احساسات فرد را از او بپرسیم (ساب مدالیتی).
باید توجه داشته باشیم که او چه حسی به این باور دارد؟ اشتباهی که در اکثر مشاوران و مدرسین مشاهده می شود این است که سعی دارند فرد را نسبت به باور بدبین کنند و آنرا از بین ببرند، در صورتی که فرد با آن باور سالها زندگی کرده و طبق هرم عصبی منطقی برای او مقدس است. بنابراین باید باور دیگری را جایگزین آن کنیم.
در اینجا به خلاصه این تمرین اکتفا می کنم و می گویم در نهایت توانستیم یک باور جایگزین برای او پیدا کنیم که در ارتباطات بتواند به نتیجه بهتری برسد. از ناخودآگاه وی خواستیم یک باور جدید بسازد. او چند دقیقه به مرور باور جدید پرداخت و برخی از بخش های ذهنی او به مقاومت پرداختند که با تکینک های NLP توانستیم مقاومت آنها را رفع کنیم.
در نهایت او پذیرفت که تمامی انسنها منحصر به فرد هستند و نمیتوان از روی گروه خونی و یا ماه تولد آنها را قضاوت نمود. به او توصیه کردم این باور را در یک هفته بطور روزانه مرور کند تا مسیر جدید عصبی تشکیل شده و باور جدید ثبت گردد.
حالا نوبت شماست…
بیایید مراحل تغییر یک باور با روش ان ال پی را مرور کنیم. ابتدا یک باور که در زندگی شما مشکل ساز شده است را مشخص کنید. این باور در چه زمانی تشکیل شده است:
۱- باور منفی را مشخص کنید و آنرا مرور کنید. چه حسی در شما شکل می گیرد؟ چه تصاویری در ذهن شما تداعی می شود؟ در کجای بدن خود حس گرفتگی و یا درد حس می کنید؟ این تصویر را در کجای سینمای ذهن خود می بینید؟ برخی آنرا همانند یک جسم کدر و بزرگ در روبروی خود می بینند و برخی همانند یک حادثه ترسناک تجسم می کنند.
۲- حال به چیزی که شدیدا به آن اعتقاد دارید فکر کنید. مثلا طلوع خورشید در روزهای آینده… این تصویر را در کجای ذهن خود می بینید؟ برخی افراد آنرا بصورت یک جسم نورانی در جلوی خود می بینند. برخی در روبرو و بالا. از طریق ساب مدالیتی (زیر حسی ها) تمام جزئیات این تصویر را مرور کنید.
۳- بین دو تصویر خوشایند و تصویر ناخوشایند چه تفاوتی وجود دارد؟ آیا می توانید جای آنها را در ذهن مشخص کنید؟ شاید تصویر طلوع خورشید که از آن مطمئن هستید در روبروی شما و واضح باسد و تصویر باور نامناسب در سمت چپ یا راست و کدر باشد.
۴- حال به یک باور سازنده فکر کنید که می خواهید جایگزین باور قبلی کنید. تمام جزئیات آنرا تداعی کنید و در ذهن خود آنرا مرور کنید و تصور کنید در آینده می خواهید با آن باور جدید پیش بروید. چه حسی دارید؟ چه دیالوگ هایی در ذهن شما شکل گرفته است؟
۵- حال باور محدود را به دور دست ها بفرستید و از خود دور کنید. با دور شدن این باور خواهید دید حس بهتری سراغ شما خواهد آمد. با توجه به اصول کلی ان ال پی همه تصورات و فیلترهای ذهنی ما از طریق تصاویر ذهنی قابل ویرایش هستند، پس اگر بتوانم آنها را تغییر دهیم، حس فرد نیز نسبت به خود تغییر خواهد کرد.
۶- تصویر باور جدید را در قسمت باورهای قوی خود (قسمت ۲) و در کنار تصویر طلوع خورشید قرار دهید. خواهید دید
۷- این کار را چندین بار به سرعت تکرار کنید تا مسیرهای جدید عصبی شکل بگیرند.
اکثر مشکلاتی که ما در زندگی با آن روبرو هستیم، از تصویری شکل می گیرد که از گذشته و آینده داریم. گذشته و آینده وجود ندارد به جز در ذهن ما. زمانی که افراد از نظر ذهنی رنج می برند، عموما بخاطر احساس بدی است که از گذشته دارند و احساس گیر افتادن در حال حاضر و ترس و نگرانی از آینده است.ما در روش ان ال پی درباره پشت سر گذاشتن این باورها و احساسات سخن می گوییم و درباره بدست آوردن خواسته هایمان در آینده برنامه ریزی می کنیم.
از امروز تلاش کنید لیستی از باورهای محدود تهیه کنید و هر روز به یکی از آنها بپردازید و تصاویر آنرا از خود دور کنید و بجای آن یک باور سازنده دیگر قرار دهید. این رقم های کوچک باعث تغییرات بزرگی خواهد شد که شمما را به فرد موفقی تبدیل خواهد کرد.