لباسهایی شبیه به لباسهای جولیا پندلتون در انیمیشن «بابا لنگدراز»
فهرست مطالب
مراسم اسکار ۲۰۲۱، دو روز پیش برگزار شد و طراحی لباس فیلم سینمایی «بلک باتم ما رینی»، برنده اسکار شد. این فیلم سینمایی، براساس داستانی واقعی درباره «گرترود ما رینی»، خواننده جاز سیاهپوست آمریکایی و گروه موسیقیاش ساخته شده و داستان آن در دهه ۲۰میلادی و بین روزهای جنگ جهانی اول و دوم اتفاق میفتد.
باهم به نگاهی میاندازیم به طراحی لباس بلک باتم ما رینی و حالوهوای آن.
فشن در دهه ۲۰میلادی آمریکا در چه حال بود؟
دهه ۲۰میلادی، بین جنگ جهانی اول و دوم قرار داشت. دورهای که کمکم بزرگترین رکود اقتصادی دنیا رخ داد و همین رکود، تاثیر زیادی بر اوضاع اقتصادی و اجتماعی مردم و درنتیجه برروی زندگی و روح و روان مردم گذاشت؛ نتیجه این تاثیرات برروی دنیای مد و فشن نیز دیده شد. مردم دوست داشتند که کمی از حالوهوای غم و افسردگی آن دوران خارج شوند و همین امر، رویه فشن را تغییر داد.
ازطرفی زنان، از این دوره کمی بیشتر وارد اجتماع شدند، از کار خود کم کرده و بیشتر به خود میرسیدند و افرادی همچون کوکو شنل، به طراحی لباسهای راحتتری برای زنان پرداختند. دامنهای بزرگ و پفدار، جای خود را به دامنهای زیر زانو و آزاد و راحت دادند، از اکسسوریهای بزرگ و عجیب کم شد، سربندهای رنگی و پولکی محبوبیت پیدا کردند و کلاههای استوانهای نیز بسیار محبوب شدند؛
ازطرفی کتوشلوارهای نسبتا گشاد و کلاه فدورا (یا همانطور که در ایران به شاپو معروف است) درمیان مردان محبوب شد. جالب است بدانید که این دهه و این نوع لباسها، همزمان با دورانی است که داستان انیمیشن «بابا لنگدراز» در آن رخ داده است؛ چنین لباسها و کلاههایی را میتوانید در لباسهای شخصیت جولیا و مادرش بهخوبی پیدا کنید.
این المانها در طراحی لباس بلک باتم ما رینی نیز بهخوبی دیده میشود.
بیشتر بخوانیم: طراحی لباس پیکیبلایندرز
آن راث، طراح لباس ۸۹ساله موفق
آن راث، طراح لباس این فیلم سینمایی، با ۸۹سال سن توانست اسکار بهترین طراحی لباس را از آن خود کند. آن، تاکنون در بیش از ۱۳۰ سینمایی معروف، بهعنوان طراح لباس همکاری داشته؛ ازجمله «نشانهها» با بازی «بروس ویلیس» و «شک» با بازی «مریل استریپ». آن درباره خودش میگوید: «من یک بانوی پیر هستم و سالهاست که طراحی لباس میکنم». او درحالی این حرف را زده که پس از جایزه اسکارش، دو فیلم دیگر نیز پیشرو دارد.
ما رینی، زن سیاهپوست موفقی در جامعه سفیدپوست
در دورانی که نژادپرستی هنوز بهشدت رواج داشت و بهخصوص زنان سیاهپوست بهشدت تحت فشار بودند، ما رینی، که به «مادر موسیقی بلوز» معروف بود، برروی صحنهها میدرخشید. آن راث سعی کرد تا این درخشش و شکوه درمیان فشارها را با رنگهای باشکوهی همچون قرمز اخرایی، مخمل آبی و بنفش نشان دهد؛ رنگهایی اشرافی که مناسب درخشش روی صحنه هستند.
لباسهایی برای گرامیداشت بدن یک زن
ما رینی، زنی است که باوجود نداشتن معیارهای زیبایی رایج در آن زمان، از بدن خود خجالت نمیکشد و سعی میکند که با لباسهایی که میپوشد، این موضوع را خاطرنشان کند. در فیلم نیز شاهد چنین صحنههایی هستیم؛ که یکی از مهمترینهایشان، صحنه اجرای آغازین ما رینی است؛ پیراهنی تا روی ساق پا، بهرنگ قرمز آلبالویی با یقه خشتی باز و ریشریشهایی در پایین دامن لباس؛ یا پیراهن آبیرنگ روی صحنهاش که جلوی دامن ریشریش آن کوتاه است.
گردنبند سکهای، نماد درخشش ما رینی
ما رینی، بهعنوان یکی از بزرگترین پیشگامان موسیقی بلوز در آمریکا، باید آیتمی مخصوص بهخود داشته باشد؛ بهنوعی امضای استایل. همانطور که در صحنههای آغازین فیلم مشاهده کردیم، گردنبندی ساخته شده از سکههای طلایی ۲۰دلاری، امضای ما رینی است؛ گردنبندی که رنگ و ظاهرش، نشان از درخشش و دوران طلایی این خواننده دارد.
خز سمور، همچون محافظی دور گردن ما رینی
در صحنهای میبینیم که ما رینی، هنگام رفتن به استودیوی ضبط موسیقی، لباس زیبای طلایی و قهوهای رنگ مخمل برتن کرده، دستکش پوشیده، کلاه نیوزبوی چهارخانهای بر سر دارد و یک شالگردن خز سمور نیز دور گردنش قرار دارد. تصور کنید که ما رینی، در گرمای شدید شیکاگو چنین استایلی داشت. حال، دلیلش چیست؟ ما رینی میخواست خود را اثبات کند و ظاهر و استایل، یکی از شیوههای اثبات بود.
او میخواست از رقیب معروفش، بسی اسمیت، و نیز از زنان سفیدپوست طبقه بالای متوسط اطرافش جذابتر و خوشاستایلتر بهنظر برسد و گویی خز، این تکسچر ضخیم، همچون محافظی برای او عمل میکند.
شخصیت لِوی، با بازی چادویک بوزمن فقید
چادویک بوزمن، که بهتازگی بر اثر سرطان روده درگذشته، نقش مقابل ما رینی را ا در این فیلم سینمایی یفا کرد؛ لِوی، موزیسینی جاهطلب، با رویایی بزرگ در سر. این خصوصیات را میتوان از استایل لوی استنباط کرد؛ بهعنوان مثال، کفش طلایی رنگی که بهپا داشت. در آن زمان، کفشهای رسمی مردانه، دو رنگ داشتند؛
مشکی که برای رفتن به کلیسا در روزهای یکشنبه استفاده میشد و قهوهای که برای استفاده روزانه و کار پوشیده میشد، اما کفش طلایی رنگ، آیتمی کمیاب در آن دوره محسوب میشد. تنها افرادی برای این نوع کفشها هزینه میکنند و آن را میپوشند که جاهطلب هستند؛ افرادی که در جستوجوی آرمانها و آرزوهای خود به هر سختی تن میدهند؛ افرادی بلندپرواز که در ابرها سیر میکنند؛ و این یعنی شخصیت لوی.